شهادت حربن یزید ریاحی
حـسیــن آمـــد و آزاد از یـــزیــدت کـــــرد خـلاص، از قـفـسِ وعـده و وعـیـدت کــرد سیـاه بـود و سیـاهـی هـرآنـچـه مــی دیـدی تـو را سـپـــرد بـه آیـیـنـه و سپـیـدت کــرد چه گفت با تو درآن لحظه های تشنه حسین؟ کـدام زمـزمـه سـیـراب از امـیـدت کـــرد؟ به دست و پـای تو بارِ چه قـفـل ها که نبـود حـسیـن آمـد و سـرشـار از کـلــدیـت کـرد جـنـون تـو را به مـرادت رساند ، نـاگـاهان عجب تـشرّف سبـزی،جنـون، مریدت کرد نصیب هرکس و نـاکس نمی شود،این بخت قـرار بـود بمیـری ، حسیـن شـهیـدت کـرد نـه پیشـوند و نـه پـسونـد، حـرِّ حـرّ بـودی حـسـیـن آمــد و آزاد از یــــزیــدت کــرد |